۱۳۸۸ تیر ۶, شنبه

۱۳۸۸ تیر ۲, سه‌شنبه


ببينيد




كماندو

كماندو
بدون شرح



تبليغات براي مالشعير


كمپ

راستين
در كمپي كه دايي بابك واسش خريده مثلا كنار درياست و داره افتاب مي گيره

انتخابات

راستين و انتخابات (ميدان تجريش قبل از انتخابات5 شنبه 21 خرداد)

خواب هاي جديد




۱۳۸۸ تیر ۱, دوشنبه

هنر هاي فاميلامون

هنرهاي مامان روحي



اين عكساي هنري رو مامان روحي گرفته































اينارو هم عمو احسان گرفته

make up artistesh : عمو احسان و مامان مري

light: بابايي
اينم كار دايي ميلاده

ادا

از ديروز ياد گرفته كه با دهنش صداي موتور در بياره
و حرف بزنه
بابابابابابمممماماماماماما
من كه نفهميدم چي مي گه




نشستن

راستين آلان سعي مي كنه كه به كمك چند تا متكي بشينه چون يهوي كنترلش رو از دست مي ده و به پشت ميره



۱۳۸۸ خرداد ۱۲, سه‌شنبه

ترسو

واي نمي دونم چرا راستين اينقد ترسو شده
اگه كسي بلند عطسه يا سرفه كنه مي زنه زير گريه مثه ابر بهاري اشك مي ريزه
ديروز از صداي سوت اسباب بازيش ترسيد
اونروز از عروسك اردكش كه خاله بهار خريده بود ترسيد

خجالتي

تازگي ها راستين اداهاي جالبي ياد گرفته ، غريبه ها رو كه ميبينه اول سرشو ميذاره رو شونم از اون زير نيگا مي كنه

اگه مجبورش كني بره بغلش گريه مي كنه ، ( اصلا دوست ندارم بچه غير معاشري بشه )

راستي الان به بعضي آهنگ ها عكس العمل نشون مي ده و مي رقصه آخه بعضي ها ( عمه جونا) بهش ياد دادن . جالبه دستشو مي چرخونه و پاها شو تكون مي ده .

تو خيابون معركه مي گيره ، جلبه توجه مي كنه و دخترا رو دوره خودش جمع مي كنه