۱۳۸۸ مهر ۷, سه‌شنبه

تفسير زندگي

زندگي تفسير 3 کلمه است 1: خنديدن 2: بخشيدن 3: فراموش کردن . پس تا مي تواني بخند ، ببخش و فراموش کن.
وقتي زندگي چيز زيادي به شما نمي دهد ، دليلش آن است که شما هم چيز زيادي از او نخواسته ايد
مردم درست به همان اندازه خوشبختند که خودشان تصميم مي گيرند.
هميشه دليل شادي کسي باش نه قسمتي از شادي او و هميشه قسمتي از غم کسي باش نه دليل غم او

نکات زیر را به خاطر بسپارید......جدی بگیرید



Answer the phone by LEFTear برای صحبت با موبایل از گوش چپ استفاده کن

Do not drink coffeeTWICE a dayروزانه بیش از دو فنجان قهوه ننوشید.

Do not take pills withCOOL water قرص و داروها را با آب خیلی سرد تناول نکنید.

Do not have HUGE meals after 5pmبعد از ساعت 5:00 از خوردن غذای چرب خوداری کنید.

Reduce the amount of TEAyou consume مصرف چای روزانه را کم کنید

Reduce the amount of OILYfood you consumeاز مقدار غذای چرب و اشباع شده با روغن در وعده های غذایی کم کنید

Drink more WATER in the morning, less at nightدر صبح آب بيشتر و در شب آب كمتر بنوشيد.

Keep your distance from hand phone CHARGERS از گوشی موبایل در زمان شارژ شدن دوری کنید..


Do not use headphones/earphone forLONG period of timeاز سمعکهای تلفن ثابت و موبایل برای مدت طولانی استفاده نکنید.

Best sleeping time is from10pm at night to 6amin the morning بهترین زمان خواب از ساعت 10:00 شب تا ساعت 6:00 صبح است

Do not lie down immediately after taking medicinebefore sleepingبعد ازخوردن دارو فورا" به خواب نروید.


When battery is down to theLAST grid/bar, do not answer the phone as the radiation is 1000 timesزمانیکه باتری موبایل ضعیف است با جایی تماس نگیرید و تماس کسی را جواب ندهید چون در این حالت امواجی که گوشی منتشر می کند 1000 برابر است

آلفرد نوبل از جمله افراد معدودی بود که این شانس را داشت تا قبل ازمردن، آگهی وفاتش را بخواند! زمانی که برادرش لودویگ فوت شد، روزنامه‌ها اشتباهاً فکر کردند که نوبل معروف (مخترع دینامیت) مرده است. آلفرد وقتی صبح روزنامه ها را می‌خواند با دیدن آگهی صفحه اول، میخکوب شد: "آلفرد نوبل، دلال مرگ و مخترع مر‌گ آور ترین سلاح بشری مرد!" آلفرد، خیلی ناراحت شد. با خود فکر کرد: آیا خوب است که من را پس از مرگ این گونه بشناسند؟ سریع وصیت نامه‌اش را آورد. جمله‌های بسیاری را خط زد و اصلاح کرد. پیشنهاد کرد ثروتش صرف جایزه‌ای برای صلح و پیشرفت‌های صلح آمیز شود. امروزه نوبل را نه به نام دینامیت، بلکه به نام مبدع جایزه صلح نوبل، جایزه‌های فیزیک و شیمی نوبل و ... می‌شناسیم. اوامروز، هویت دیگری دارد.

یک تصمیم، برای تغییر یک سرنوشت کافی است!


نماز




هنركده ماماني2




هنركده ماماني

فقط عكس هنري رو ببينيد ديگه

۱۳۸۸ مهر ۴, شنبه

ماست

بيشتر شبيه تبليغ براي ماست پر چرب پاژنه













رضايت آخر كارش رو ببينيد

عكس آرتيستي

هر چي فك كردم چيزي به ذهنم نرسيد بنويسم

مدل مو




هندونه واقعي




يكي گفته رخ نمي ده
حدس بزنيد كيه
برد پيته؟
باباشه؟
تام كروزه؟
دوستشه؟
دوستمه؟؟؟

۱۳۸۸ مهر ۱, چهارشنبه

نگرانی باعث میشود در جا بزنی ، اندوه باعث میشود در گذشته زندگی کنی و امید تو را به بالا می کشاند

نابود گران


نابود گران يك و دو در يك فيلم سينمايي بسيار مهيج همديگر را در آغوش كشيدن

دردسرهاي فضولي











آخه پسرم مگه مجبوري بري اون زير كه خودتم نتوني بيرون بيايي؟؟؟؟ بدشم كه مي زني زير گريه ، ظرفيت مرفيتم كه نداري

بدون شرح 2







آرتيست

اين هم يك عكسدر نقش رئيس مافياي

تهيه و توزيع و مصرف سرلاك در ايران

۱۳۸۸ شهریور ۳۱, سه‌شنبه

موفقیت یک اتفاق نیسترنگ متن، یک تصمیم و یک انتخاب است

مشكلات

استادی درشروع کلاس درس، لیوانی پراز آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند. بعد از شاگردان پرسید: به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟
شاگردان جواب دادند: 50 گرم ، 100 گرم ، 150 گرم

استاد گفت: من هم بدون وزن کردن، نمی دانم دقیقا“ وزنش چقدراست. اما سوال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
شاگردان گفتند: هیچ اتفاقی نمی افتد.
استاد پرسید: خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقی می افتد؟

یکی از شاگردان گفت: دست تان کم کم درد میگیرد.. حق با توست. حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟

شاگرد دیگری گفت: دست تان بی حس می شود. عضلات به شدت تحت فشار قرار میگیرند و فلج می شوند. و مطمئنا“ کارتان به بیمارستان خواهد کشید و همه شاگردان خندیدند.

استاد گفت: خیلی خوب است. ولی آیا در این مدت وزن لیوان تغییرکرده است؟

شاگردان جواب دادند: نه

پس چه چیز باعث درد و فشار روی عضلات می شود؟ درعوض من چه باید بکنم؟

شاگردان گیج شدند. یکی از آنها گفت: لیوان را زمین بگذارید.

استاد گفت: دقیقا“ مشکلات زندگی هم مثل همین است. اگر آنها را چند دقیقه در ذهن تان نگه دارید. اشکالی ندارد. اگر مدت طولانی تری به آنها فکر کنید، به درد خواهند آمد. اگر بیشتر از آن نگه شان دارید، فلج تان می کنند و دیگر قادر به انجام کاری نخواهید بود. فکرکردن به مشکلات زندگی مهم است. اما مهم تر آن است که درپایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید. به این ترتیب تحت فشار قرار نمی گیرند، هر روز صبح سرحال و قوی بیدار می شوید و قادر خواهید بود از عهده هرمسئله و چالشی که برایتان پیش می آید، برآیید

چند روزي هست كه راستين مريض شده

تب و گلاب به روتون

كلي آنتي بيوتيك بهش داديم

ولي ديروز سرو كله يه دندون ديگه در اومد مسبب همه اين مريضي ها بي حالي ها و بهونه گيري هاش اون بوده

تازه ديشب كه بابايش گفت :" راستين دندونتو به بابايي نشون بده "

گفت "نه"


كلي خنديديم

۱۳۸۸ شهریور ۱۳, جمعه

بازي

موهاش شاهكار مامانشه
چتري مدل فشني











بدون شرح

پدر داشت روزنامه مي خواند پسر که حوصله اش سر رفته بود پيش پدرش رفت و گفت : پدر بيا بازي کنيم پدر که بي حوصله بود چند تکه از روزنامه که عکس نقشه دنيا بود تکه تکه کرد و به پسرش داد و گفت برو درستش کن . پسر هم رفت و بعد از مدتي عکس را به پدرش داد . پدر ديد پسرش نقشه جهان رو کاملاً درست جمع کرده از او پرسيد که نقشه جهان رو از کجا ياد گرفتي؟ پسر گفت : من عکس اون آدم پشت صفحه رو درست کردم . وقتي آدمها درست بشن دنيا هم درست ميشه